من این لبخند رو دوست ندارم!
در محیطهای سازمانی معاصر، انتظارات فراوانی مبنی بر نمایش چهرهای همواره مثبت و پرانرژی وجود دارد. به رغم آنکه ظاهر چنین رفتاری میتواند در نگاه اول مفید و سازنده به نظر برسد، تحقیقات متعدد نشان دادهاند که این نمایش اجباری احساسات مثبت، گاهی به بروز فشارهای روانی عمیق و مخرب منجر میگردد. پشت پرده این رفتار، پدیدهای تحت عنوان «فرسودگی عاطفی» نهفته است که اغلب به دلیل الزام به مثبتاندیشی تحمیلی یا «مثبتنمایی سمی» (toxic positivity) بروز مییابد. در ادامه به بررسی فرسودگی عاطفی در تیمهای کاری، تحلیل علل فرهنگی آن و راهکارهای علمی و عملی برای مواجهه با آن پرداختهایم.
مفهوم فرسودگی عاطفی و ابعاد آن در محیط کار:
فرسودگی عاطفی (Emotional Exhaustion) عبارت است از احساس مزمن خستگی روحی و روانی که ناشی از فشار مداوم عاطفی و استرسهای محیط کار است. این حالت در فرد به صورت کاهش انگیزه، ناتوانی در انجام مؤثر وظایف روزمره و احساس نارضایتی فراگیر نمایان میشود. طبق آمار ارائهشده توسط انجمن روانشناسی آمریکا (APA, 2021)، بیش از ۷۷ درصد از کارکنان در دورهای از فعالیت حرفهای خود به درجاتی از فرسودگی عاطفی دچار میشوند.
بر اساس گزارش مؤسسه گالوپ (Gallup, 2022)، کارکنانی که در تیمهای خدمات مشتری، روابط عمومی و منابع انسانی فعالیت میکنند، به علت الزام مستمر به برقراری ارتباطات مثبت و سازنده با مشتریان و همکاران، بیشترین میزان فرسودگی عاطفی را تجربه میکنند.
دادهها حاکی از آن است که ۸۳ درصد از این کارکنان احساس فشار دائمی برای مثبت جلوهدادن رفتار خود داشتهاند که نتیجه آن بروز خستگی شدید عاطفی و کاهش توانمندی حرفهای بوده است.
مثبتنمایی سازمانی و پیامدهای فرهنگی آن
«مثبتنمایی سمی» به وضعیتی اطلاق میشود که در آن سازمانها بهصورت ضمنی یا آشکار کارکنان خود را موظف به ارائه رفتاری مثبت و خوشبینانه در تمامی موقعیتها میکنند. بر اساس پژوهشهای Harvard Business Review (2023)، سازمانهایی که چنین فرهنگی را تشویق میکنند با نارضایتی گسترده کارکنان و نرخ بالای ترک شغل مواجه هستند. دادههای این مطالعه نشان میدهد که حدود ۶۱ درصد از کارکنان این سازمانها احساسات منفی خود را سرکوب کردهاند و این سرکوبگری منجر به کاهش چشمگیر بهرهوری، افزایش بیماریهای روانی مرتبط با استرس و در نهایت تشدید فرسودگی عاطفی شده است.
همچنین، این پدیده میتواند به تخریب روابط درونتیمی منجر شود؛ چرا که کارکنان به دلیل ترس از واکنشهای منفی، قادر به بیان صادقانه نگرانیها و مشکلات خود نیستند، و این عدم صداقت و شفافیت، فرهنگ سازمانی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
استراتژیهای مواجهه با فرسودگی عاطفی
ایجاد امنیت روانی (Psychological Safety)
ادموندسون (Edmondson, 1999) مفهوم امنیت روانی را به عنوان یکی از مؤثرترین راهکارهای مدیریت فرسودگی عاطفی معرفی کرده است. ایجاد بستری امن که در آن کارکنان بتوانند بدون نگرانی از تبعات منفی، آزادانه احساسات و نظرات خود را بیان کنند، عاملی کلیدی در کاهش فشار روانی و بهبود سلامت عاطفی کارکنان است.
ترویج تعاملات صادقانه و منظم
بر اساس یافتههای Chartered Institute of Personnel and Development (CIPD, 2022)، تیمهایی که جلسات منظم «check-in» برگزار میکنند و به اعضای خود اجازه بیان آزادانه نگرانیها و احساسات واقعیشان را میدهند، به میزان قابل توجهی کمتر دچار فرسودگی عاطفی میشوند. این نوع تعاملات میتواند تا ۳۵ درصد میزان خستگی عاطفی را کاهش دهد.
آموزش و توانمندسازی مدیران در حوزه سلامت روان
پژوهش Deloitte Insights (2023) تأکید دارد که مدیرانی که آموزشهای مناسبی در زمینه شناسایی نشانههای اولیه فرسودگی عاطفی دیدهاند، در مدیریت تیمهای خود به طور قابل توجهی اثربخشتر عمل کردهاند. این مدیران قادر به شناسایی زودهنگام مشکلات روانی کارکنان بوده و تا ۴۰ درصد موفقتر در افزایش رضایت و حفظ کارکنان بودهاند.
هدف نهایی فعالیت تیمی باید ایجاد فضایی باشد که در آن، صداقت و شفافیت بر اجبار و تظاهر برتری داشته باشد. سازمانها باید از فرهنگهایی که «حال خوب» را تبدیل به یک اجبار ناخوشایند میکنند فاصله بگیرند و در عوض به سمت ایجاد فضایی باز، شفاف و حمایتکننده حرکت کنند. رشد پایدار و موفقیت واقعی در محیط کار تنها در سایه شفافیت، حمایت روانی و درک عمیق عواطف و نیازهای کارکنان امکانپذیر خواهد بود.
منابع:
- American Psychological Association (APA), 2021
- Gallup Institute Report, 2022
- Harvard Business Review, 2023
- Edmondson, A. (1999). Psychological Safety and Learning Behavior in Work Teams
- Chartered Institute of Personnel and Development (CIPD), 2022 Report
- Deloitte Insights, 2023


بدون دیدگاه