ایمپاستر در لغت به معنای متقلب و فریبکار است.
«سندروم ایمپاستر» آن چیزی نیست که فکر میکنید
این مطلب، شما را به سفری برای درک عمیقتر پدیده ایمپاستر میبرد. با ما همراه شوید تا باورهای رایج را به چالش بکشیم، جنبههای پنهان و مثبت آن را کشف کنیم و یاد بگیریم چگونه این تجربه را به فرصتی برای رشد تبدیل کنیم.
تعریف و تحول یک مفهوم
«پدیده/سندروم ایمپاستر» تجربهٔ درونیِ «قلابیبودن» است؛ یعنی با وجودِ شواهدِ شایستگی، فرد باور دارد دیگران توانایی او را بیشازواقع میپندارند، موفقیتهایش را به عوامل بیرونی (مثل شانس/کمک دیگران) نسبت میدهد و ترس مداوم از «لو رفتنِ نالایقبودن» دارد. این سازه ماهیتاً شناختی است (باور/ارزیابیِ خود)، نه یک تشخیص بالینی.
در ادبیات علمی اصطلاح دقیقتر «پدیدهٔ ایمپاستر» بهکار میرود، و در پژوهشهای جدید برای دقت بیشتر از تعبیر «افکار ایمپاستری در محل کار» نیز استفاده میشود.
۱
۱۹۷۸: تولد «پدیده ایمپاستر»
پائولین کلنس و سوزان ایمز برای اولین بار این مفهوم را پس از مشاهده «تقلب فکری» در زنان موفق، به عنوان یک «تجربه درونی» و نه یک اختلال، معرفی کردند.
۲
دهه ۲۰۱۰: همهگیری در رسانهها
با رشد شبکههای اجتماعی، «پدیده» به «سندروم» تبدیل شد. روایت افراد مشهوری مانند استفن کری، توجه عمومی را به این موضوع جلب کرد و تعریف آن گسترش یافت.
۳
امروز: نیاز به «اصلاح مسیر»
محققان جدید، مانند باسیما توفیک، خواستار بازگشت به ریشههای شناختی و استفاده از اصطلاح دقیقتر «افکار فریبکارانه در محل کار» هستند تا از برچسبزنی و درک نادرست جلوگیری شود.
چهار باور رایج (و نادرست)
درک عمومی از پدیده ایمپاستر با افسانههایی همراه است که شواهد علمی آنها را تأیید نمیکند. در این بخش، چهار باور رایج را بررسی کرده و با کلیک بر روی هر کارت، واقعیت علمی پشت آن را آشکار میسازیم.
باور اول: این پدیده دائمی است.
کلیک کنید
واقعیت
افکار ایمپاستر، موقتی و وابسته به موقعیت هستند. آنها یک ویژگی شخصیتی ثابت نیستند، بلکه افکاری هستند که میآیند و میروند.
باور دوم: در زنان شایعتر است.
کلیک کنید
واقعیت
شواهد علمی متناقض است و بسیاری از مطالعات تفاوت جنسیتی معناداری پیدا نکردهاند. زمینه و شرایط نقش مهمتری ایفا میکنند.
باور سوم: همیشه مضر است.
کلیک کنید
واقعیت
این افکار میتوانند به افزایش «اثربخشی بینفردی» منجر شوند. نگرانی از شایستگی میتواند فرد را به سمت مهارتهای اجتماعی بهتر سوق دهد.
باور چهارم: ناشی از رفتار مضر است.
کلیک کنید
واقعیت
مکانیسمهای دقیق پشت این پدیده هنوز به طور کامل شناخته نشده و شواهد در مورد علت و معلولهای رفتاری، اندک و متناقض است.
پاداشهای ناخواسته: جنبه مثبت تردید
تحقیقات جدید نشان میدهد که افکار ایمپاستر میتوانند یک جنبه مثبت غیرمنتظره داشته باشند. افرادی که این افکار را تجربه میکنند، به طور ناخودآگاه برای جبران نگرانی در مورد شایستگی خود، مهارتهای اجتماعیشان را تقویت میکنند. این بخش این «داستان جبران» را به صورت بصری و تعاملی شرح میدهد.
افکار ایمپاستر و اثربخشی بینفردی
اثربخشی بینفردی یعنی: گوشدادن و بیان روشن، اعتمادسازی و هماهنگی، تنظیم لحن و هیجان، و حل تعارض/اثرگذاری محترمانه.
این «رویکرد متمرکز بر دیگران» چگونه ظاهر میشود؟
گفتن عباراتی مانند «منظورتان را میفهمم» برای نشان دادن همدلی و درک متقابل هنگام گفتگو با همکاران.
آرام کردن تن صدا و آهسته صحبت کردن برای ایجاد فضایی آرام و نشان دادن رفتاری پذیرا، بهویژه در موقعیتهای حساس مانند مکالمه پزشک با بیمار.
حفظ ارتباط چشمی مناسب، تکان دادن سر به نشانه تأیید و نمایش سایر اشکال گوش دادن فعال برای ایجاد ارتباط بهتر.
نقطه مقابل: وقتی تردید وجود ندارد
اگر تجربه افکار ایمپاستر نشانه خودآگاهی و فروتنی است، غیاب کامل آن در افراد بسیار موفق میتواند چه معنایی داشته باشد؟ آرتور سی. بروکس معتقد است این امر میتواند زنگ خطری برای وجود ویژگیهای «سهگانه تاریک» باشد.
نفر در جمعیت عمومی، ویژگیهای سهگانه تاریک را بالاتر از حد متوسط دارند.
خودشیفتگی
کلیک کنید
Narcissism
اختلال شخصیتی با خودبزرگبینی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی. افراد خودشیفته اغلب تواناییهای خود را بیش از حد واقعی میدانند.
ماکیاولیسم
کلیک کنید
Machiavellianism
عقاید ماکیاولیسم بر این تاکید دارند که انسان باید از هر روشی، حتی غیر اخلاقی، به اهداف و خواسته هایش برسد و هیچ چیز دیگر را در نظرنگیرد.
روانآزاری
کلیک کنید
Psychopathy
اختلال شخصیتی با فقدان همدلی، بیاعتنایی به حقوق دیگران و رفتارهای ضداجتماعی. آنها از نتایج اعمالشان پشیمان نمیشوند.
این دیدگاه به ما یادآوری میکند که احساس تردید، به جای یک ضعف، میتواند نشانهای از سلامت روان و فروتنی باشد. فردی که موفق است و هیچگاه به خود شک نمیکند، ممکن است فاقد خودآگاهی لازم برای رشد باشد.
از تردید تا رشد: راهکارهای عملی
درک جدید از پدیده ایمپاستر به ما این امکان را میدهد که به جای مبارزه با آن، از آن به عنوان فرصتی برای رشد استفاده کنیم. این بخش، راهکارهای عملی را برای افراد و مدیران ارائه میدهد تا این تجربه را به یک نیروی محرکه مثبت تبدیل کنند.
💡 برای همه
- بازنگری در افکار: به یاد داشته باشید که این افکار موقتی هستند و لزوماً واقعیت ندارند. آنها میتوانند نشانهای باشند که دیگران شما را توانمند میدانند.
- پذیرش ناراحتی: بپذیرید که کمی ناراحتی برای رشد ضروری است. احساس تردید به معنای شکست نیست، بلکه فرصتی برای یادگیری است.
- تمرکز بر رشد: از این احساس به عنوان یک «داده تشخیصی» برای شناسایی نقاط ضعف و تلاش هدفمند برای بهبود آنها استفاده کنید.
💡 برای مدیران
- ایجاد فرهنگ ایمن: محیطی ایجاد کنید که در آن کارمندان بتوانند بدون ترس از برچسب خوردن، تجربیات و تردیدهای خود را به اشتراک بگذارند.
- تغییر نگرش: به جای تلاش برای «درمان» سندروم ایمپاستر، آن را به عنوان نشانهای از تعهد و پتانسیل رشد در کارمندان خود ببینید.
- حمایت از سلامت روان: به یاد داشته باشید که این افکار میتوانند بر عزت نفس تأثیر بگذارند. از سلامت روانی کارکنان حمایت کرده و منابع لازم را فراهم کنید.
بردهای کوچک
یکی از بهترین راهها برای غلبه بر افکار ایمپاستر، ثبت و مرور دستاوردهای کوچک روزانه است. این بخش به شما کمک میکند تا به صورت آگاهانه، موفقیتهای خود را ثبت کرده و شواهد عینی از تواناییهای خود جمعآوری کنید.


بدون دیدگاه